نقش دین در زندگی انسانها

این روز ها بحث جایگاه دین در دنیا و اداره زندگی بشر بار  دیگر مطرح گردیده است . گروهی معتقدند دین فقط برای اخرت است و اداره زندگی این دنیا را میتوان به کمک عقل به سامان رساند ولی این سوال همواره مطرح است که چرا تمدن غرب علارغم پیشرفت مادی که البته بخشی از آن با استعمار کشورهای پیرامونی حاصل گردیده در بن بست بی هویتی گرفتار آمده البته اکنون علاوه بر گرفتاری های روحی روانی  مشکلات اقتصادی هم دامن گیرش شده است .چه باید کرد؟توجه به خدا و معنویت و آبادی هم زمان دنیا و اخرت و توجه توامان به وحی و عقل رهگشاست دین که باورها،اخلاق و احکام را شامل میشود میتواند کلید نجات بخش باشد  استاد مطهری یکی از نتایج دین را اخلاق مى داند . وی در کتاب ایمان مذهبی می نویسد

    انسان نمى تواند بدون داشتن ایده و آرمان و ایمان , زندگى سالم داشته باشد و یا کارى مفید و ثمر بخش براى بشریت و تمدن بشرى انجام دهد. انسان فاقد هرگونه ایده و ایمان , یا به صورت موجودى غرق در خودخواهى در مى آید که هیچوقت از لاک منافع فردى خارج نمى شود , و یا به صورت موجودى مردد و سرگردان که تکلیف خویش را در زندگى و در مسائل اخلاقى و اجتماعى نمى داند.انسان دائما با مسائل اخلاقى و اجتماعى برخورد مى نماید و ناچار باید عکس العمل خاصى در برابر اینگونه مسائل نشان بدهد انسان اگر به مکتب و عقیده و ایمانى پیوسته باشد تکلیفش روشن است , و اما اگر مکتب و آئینى تکلیفش را روشن نکرده باشد ،همواره مردد و سر درگم خواهد بود. تنها ایمان مذهبى قادر است که انسان را به صورت یک مؤمن واقعى در آورد , هم خودخواهى و خودپرستى را تحت الشعاع ایمان و عقیده و مسلک قرار دهد , و هم نوعى تعبد وتسلیم در فرد ایجاد کند به طورى که انسان در کوچکترین مسئله اى که مکتب عرضه مى دارد به خود تردید راه ندهد , و هم آن را به صورت یک شىء عزیز و محبوب و گرانبها در آورد در حدى که زندگى بدون آن برایش هیچ و پوچ و بى معنى باشد , و با نوعى غیرت و تعصب از آن حمایت کند . گرایشهاى ایمانى مذهبى موجب آن است که انسان تلاشهائى على رغم گرایشهاى طبیعى فردى انجام دهد و احیانا هستى و حیثیت خود را در راه ایمان خویش فدا سازد این در صورتى میسر است که ایده انسان جنبه تقدس پیدا کند و حاکمیت مطلق بر وجود انسان بیابد.  تنها نیروى مذهبى است که قادر است به ایده ها تقدس ببخشد و حکم آنها را در کمال قدرت بر انسان جارى سازد .   تفاوت یک ایده مذهبى و غیر مذهبى این است که آنجا که پاى عقیده مذهبى به میان آید و به ایده قداست ببخشد , فداکاریها از روى کمال رضایت و به طور طبیعى صورت مى گیرد فرق است میان کارى که از روى رضا و ایمان صورت گیرد که نوعى انتخاب است , با کارى که تحت تاثیر عقده ها و فشارهاى ناراحت کننده درونى صورت مى گیرد که نوعى انفجار است . ثانیا اگر جهان بینى انسان , صرفا جهان بینى مادى و براساس انحصار واقعیت در محسوسات باشد , هر گونه ایده پرستى و آرمانخواهى اجتماعى و انسانى برخلاف واقعیات محسوسى است که انسان در آن هنگام در روابط خود با جهان احساس مى کند .آنچه نتیجه جهان بینى حسى است خودپرستى است نه ایده پرستى ایده پرستى اگر براساس یک جهان بینى که نتیجه منطقى اش آن ایده است نباشد از حدود خیالپرستى تجاوز نمى کند , یعنى انسان باید جهانى مجزا از واقعیتهاى موجود در درون خود و از خیال خود بسازد و با همان خوش باشد ولى اگر ایده پرستى ناشى از دین و مذهب باشد , متکى به نوعى جهان بینى است که نتیجه منطقى آن جهان بینى پیروى از ایده ها و آرمانهاى اجتماعى است . ایمان مذهبى پیوندى است دوستانه میان انسان و جهان , و به عبارت دیگر نوعى هماهنگى است میان انسان و آرمانهاى کلى جهان , اما ایمان و آرمانهاى غیر مذهبى نوعى بریدگى از جهان و ساختن جهانى خیالى براى خود است که به هیچ وجه از جهان بیرون حمایت نمى شود .  ایمان مذهبى تنها یک سلسله تکالیف براى انسان على رغم تمایلات طبیعى تعیین نمى کند , بلکه قیافه جهان را در نظر انسان تغییر مى دهد , عناصرى علاوه بر عناصر محسوس , در ساختمان جهان ارائه مى دهد , جهان خشک و سرد مکانیکى و مادى را به جهانى جاندار و ذى شعور و آگاه تبدیل مى کند ایمان مذهبى تلقى انسان را نسبت به جهان و خلقت دگرگون مى سازد پس چون ضرورت دارد بشر ایده و آرمان و ایمانى داشته باشد , و از طرفى ایمان مذهبى تنها ایمانى است که قادر است بشر را زیر نفوذ واقعى خود قرار دهد , و از طرف دیگر انسان به حکم سرشت خویش در جستجوى چیزى است که آن را تقدیس و پرستش کند , تنها راه این است که ایمان مذهبى را تقویت کنیم قرآن کریم اولین کتابى است که اولا در کمال صراحت , ایمان مذهبى را نوعى هماهنگى با دستگاه آفرینش خوانده است :« ا فغیر دین الله یبغون و له اسلم من فى السموات و الارض ّ،آل عمران،83» آیا چیز دیگرى جز دین خدا را جستجو مى کنند و حال آنکه هر که در آسمانها و زمین است سر بر فرمان او است . و ثانیا ایمان مذهبى را جزء سرشت انسانها معرفى کرده است : « فاقم وجهک للدین حنیفا فطره الله التى فطر الناس علیها،روم:30»حق گرایانه روى خود را به سوى دین کن , همان که سرشت خدائى استکه مردم را بر آن سرشته است . ایمان مذهبى آثار نیک فراوان دارد چه از نظر تولید بهجت و انبساط , و چه از نظر نیکو ساختن روابط اجتماعى , و چه از نظر کاهش و رفع ناراحتیهاى ضرورى که لازمه ساختمان این جهان است .


 



نظر بدهید

لینک ثابت - نوشته شده توسط Abolfazl sedghi در پنج شنبه 91 آبان 25 ساعت ساعت 10:39 عصر